استودیوی بازیسازی ساکرپانچ که تا پیش از این با عرضه عناوین inFamous به طور انحصاری برای کنسولهای پلیاستیشن به شهرت رسیده بود اینبار اما جاهطلبیهای خود را به جزیره سوشیما آورده و توانست مسیر جدیدی را برای آینده خود پیدا کند؛ مسیری که استدیوهای زیادی تا پیش از این به آن پا گذاشته بودند اما ساکرپانچ آن را هموارتر کرده است. سفر به جزیره سوشیما و دفاع از آن توسط جین ساکای در مقابل مغولهای متجاوز میتواند تجربه متفاوتی باشد، تجربهای که طرفداران فیلمهای کلاسیک کورزاوا تشنهی آن بودند و بالاخره میتوانند سیراب شوند.
میخواهم از داستان بازی برایتان شروع کنم، جایی که سازندگان توانستند با شخصیتپردازی قوی و نحوه روایت خود داستانی درگیر کننده خلق کنند.شخصیت اصلی بازی یعنی جین ساکای سامورایی باشرافتیست که میخواهد مغولها را از سرزمین اجدادی خود بیرون کند، اما شرافتمند بودن بدون هزینه نیست، آن هم در مقابل مغولهایی که هیچ خط قرمزی برای کشت و کشتارهای خود ندارند و از هیچ روشی در این راه دریغ نخواهند کرد. جالبتر خواهد شد اگر بدانید سازندگان چگونه از این پتانسیل داستانی بازی استفاده کردهاند، بله! شرافت واژهای است که در Ghost Of Tsushima پتانسیل خود را برای پیوند زدن داستان و گیمپلی نشان میدهد، حتما با خود میپرسید چگونه؟!
قطعا کشتن دشمنان به طور مخفیانه یا ضربه زدن به آنها در راه و رسم ساموراییها چندان کار شرافتمندانهای نیست، اما گیمپلی بازی دستهای شما را برای استفاده از این روشها نه تنها نخواهد بست بلکه به شما اجازه خواهد داد از راههای زیادی برای پیشروی به طور مخفیانه استفاده کنید یا اینکه مانند یک سامورایی واقعی دشمنان را از همان ابتدا به جنگیدن بطلبید که هرچند سختتر خواهد بود اما راه و رسم یک سامورایی نیز همین است و اگر از این روش استفاده نکنید قطعا باید جواب نیز پس بدهید. مبارزات بازی به طور کاملا واقعگرایانه طراحی شده و فیزیک واقعی به همراه انیمیشنهای طبیعی نیز به جلوه واقعی مبارزات کمک کردهاند. شما حتی میتوانید ببینید که چگونه برگهای خشک شده درختان هنگام مبارزات به رقص در خواهند آمد. همه و همه اینها قطعا به لذت بازی افزودهاند اما چیزی که باعث میشود گیمپلی یک بازی عمق داشته باشد تا بتواند برای ساعات زیادی سرگرمکننده باشد بیشتر از اینهاست. در گوست او سوشیما ماموریتهای فرعی زیادی وجود دارد که با به اتمام رساندن آنها میتوانید اسکیل، آپگرید و آیتمهای بسیار زیادی را باز کنید، اینها آنقدری زیاد هستند که حتی به یاد داشتن همه آنها سخت خواهد بود هرچند که کمک زیادی به شما برای به اتمام رساندن مراحل به طور شرافتمندانه خواهد کرد. تنوع لباسهایی که میتوانید برای شخصیت اصلی انتخاب کنید برای دوستداران ساموراییها میتواند یکی از نکات مثبت بازی باشد، این تنوع تنها در ظاهر نیست و هرکدام قابلیتها و سبک مبارزه خود را دارند، این یعنی بهترین زره در این عنوان معنی ندارد و هرکدام برای هرکس میتواند بهترین باشد.
تمام این نکات دست به دست هم دادهاند تا گیمپلی Ghost Of Tsushima یکی از کمنقصترینهای نسل 8 باشد اما هوش مصنوعی ضعیف دشمنان باعث شده که پس از چند ساعت از جذابیت گیمپلی و قابلیتهای بسیار زیاد بازی برای گیمر کاسته شود، حرکات دشمنان حتی در بالاترین درجه سختی نیز قابل پیشبینی است و تنها تفاوت در میزان بًرنده بودن تیغهی شمشیر آنهاست. نگران نباشید! گوست او سوشیما ساعات زیادی شما را سرگرم خواهد کرد اما این ساعات میتوانست با هوش مصنوعی بهتر و تنوع زیادتر دشمنان بیشتر نیز باشد. پس از به اتمام رساندن تعدادی از مراحل فرعی شما دیگر نمیتوانید از بین آنها چیز جدیدی پیدا کنید که بتواند نظرتان را برای خالی کردن نقشه از هرگونه ماموریت و فعالیتی جلب کند. با وجود شخصیتهای فرعی که ماموریتهای جذاب و داستان قابل قبول خود را دارند و میتوانند تاثیرگذار باشند اما دیگر مراحل بازی نمیتوانند تجربه جدیدی از طراحی مراحل برای بازیبازان به ارمغان بیاورد. دوربین بازی هم گاهی میتواند آزاردهنده باشد، خصوصا در فضاهای بسته و کاتسینهای داخل بازی که حس میکنید آنقدر از شخصیتها دور است تا انیمیشن چهرههای ضعیف نمایان نشوند. یکی دیگر از بخشهای بازی که خودنمایی میکند بخش پلتفرمینگ است که شما میتوانید از قسمتهایی از صخرهها و ساختمانها که سازندگان برای شما مشخص کردهاند بالا بروید تا مسیر خود را نزدیکتر کنید یا از دید دشمنان دور باشید، این بخش قطعا پتانسیل بیشتری داشت چرا که بازیباز جز تکان دادن آنالوگ نیاز به انجام دادن کار دیگری نخواهد داشت! هرچند که قلاب (grapple) در بازی وجود دارد که کمک زیادی میکند اما تنها وجود آن کافی نیست و میتوانست آزادی عمل بیشتری در این بخش وجود داشته باشد.
ترکیب محیط چشمنواز جزیره سوشیما با گرافیک خیرهکننده برروی سخت افزار قدیمی PS4 قطعا شما را به تحسین سازندگان بازی وامیدارد. پوشش گیاهی محیط شگفتآور است که با نورپردازی قوی میتواند شرایطی را فراهم کند که مانند یک تابلوی نقاشی از خیره شدن به تلویزیون خانه خود لذت ببرید و حتی ساعتها وقت خود را صرف حالت فوتومد کنید، این اولین بار نیست که محیطی به این زیبایی را در بازیهای رایانهای دیدهایم اما فکر نمیکنم مثلش را دیده باشید، گویی با اسب خود که اتفاقا سوارکاری با آن هم لذت بخش است پای خود را به وقایع تاریخی ژاپن باز کردید. همه این زیباییها با ابتکار عمل ساکرپانچ در گشت و گذار در جهان آزاد سوشیما ترکیب کنید تا خودتان به نتیجه برسید که چه چیزی روح سوشیما را از همسبکان خود متمایز میکند. دیگر لازم نیست مانند بقیه عناوین جهانباز برای پیدا کردن مقصد خود نقشه را باز کنید و به دنبال مراحل اصلی، فرعی و آیتمها بگردید بلکه کافیست مسیر باد، روباهها و پرندگان طلایی را دنبال کنید تا شما را به ماموریتها و مکانهای مختلف بازی راهنمایی کنند. این ابتکار عمل ساکرپانچ میتواند منبع الهام مناسبی برای دیگر سازندگان عناوین جهانباز باشد تا بتوانید به طور خستگی ناپذیر از گشت و گذار در محیط لذت ببرید.
گوست او سوشیما با وجود کاستیهایی که دارد عنوان باارزشیست، استفاده سازندگان از ایدههای جدید و ترکیب آنها با ایدههای جذاب قدیمی هویت اثر را حفظ کرده و به ساختۀ ساکرپانچ ارزش میدهد. تجربۀ گشت و گذار در جزیره سوشیما، سلاخی مغولها، استفاده از ابزارها و قابلیتهای مختلف بازی لذت بخش است. استفاده بهینه از پتانسیل بالای بازی جای تحسین دارد هرچند که با وجود برخی کاستیها که میتواند از تجربه کم ساکرپانچ نشأت بگیرد، میتوانست این تجربه را لذت بخشتر کند.